ღ..پشت این چشمان سبز..ღ

*♥*Princess Of My Own Kingdom *♥*

ღ..پشت این چشمان سبز..ღ

*♥*Princess Of My Own Kingdom *♥*

تاریخچه مارکهای معروف جهان

http://www.artenart.com/fun/historyofbranding/historyofbranding.html

بسیار جالب و خواندنی(کلیه متون به زبان انگلیسی میباشد)!

مرگهای مشکوک اتاق سی سی یو(تخیلی)

 چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف ، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.
این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه می میرد.به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه ، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.
در محل و ساعت موعود ، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و ...
دو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که « پوکی جانسون ‌» نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات ( Life support system ) را از پریز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد !

کدام ماهرترند؛ پزشک زن یا مرد؟

بنا به معیارهاى پزشکى آن‌ دسته از بیماران دیابتى از خدمات درمانى بهترى برخوردار شده‌اند، که پزشک معالج آنان زن بوده است.

از این پس براى انتخاب پزشک معالج خود بیشتر دقت کنید. مشاهدات تازه در آلمان نشان مى دهند که ظاهراً جنسیت پزشکان در زمینه درمان بیمارى نقش ویژه‌ای بازى مى کند.

بیماران به‌طور کلى نیازمند توجه و مراقبت هستند. اما بنا به تجربه مشاهده مى‌شود که تنها معدودى از پزشکان، شنوندگان خوبى هستند. تاکنون در حوزه درمان، تفاوت جنسى تنها براى بیماران داراى اهمیت بوده و به جنسیت پزشکان توجه چندانى نمى‌شده است. اما مشاهدات تازه نشان مى دهد که افراد مبتلا به بیمارى قند (دیابت) از سوى پزشکان زن بهتر معاینه و درمان مى‌شوند.

بیماران به‌طور معمول براى انتخاب پزشک معالج خود بیشتر به شهرت، مهارت و حتا مهربانى پزشک معالج توجه مى‌کنند. براى بسیارى از بیماران تنها احساس این مسئله که تحت نظر دکترى زبردست هستند، کفایت مى کند که به‌طور مرتب به پزشکى معین رجوع کنند. پژوهش‌ها و مشاهدات تازه در آلمان نشان مى دهند که ظاهراً جنسیت پزشکان در زمینه درمان بیمارى نیز نقش بازى مى کند. این موضوع حداقل در مورد بیماران مبتلا به بیمارى قند صادق است.

ادامه مطلب ...

اولین ها در مطبوعات ایران

اولین ها در مطبوعات ایران

 اولین روزنامه ایران (د‌وره محمد‌شاه قاجار)

نام نشریه: اخبار شهر، کاغذ اخبار

نوع و روش: خبری

مد‌یر: میرزا محمد‌صالح شیرازی

منشی و د‌ستیار مد‌یر: محمد‌جعفر شیرازی

محل انتشار: تهران

زبان: فارسی

قطع: طول 40 سانتی‌متر و عرض 24 سانتی‌متر

نشانه و تصویر: مصور نیست ولی د‌ر سرلوحه آن نشان د‌ولتی ایران، علامت شیر و خورشید‌ و شمشیر نقش بسته است.

تعد‌اد‌ صفحات چاپی: 2 صفحه. صفحه اول اخبار ممالک شرقیه،‌ صفحه د‌وم اخبار ممالک غربیه

خط: تیترها به خط نسخ، متن به خط نستعلیق

چاپخانه: میرزا اسد‌الله باسمه‌چی (فارسی)

چاپ: سنگی

فاصله انتشار: ماهنامه

وابستگی: د‌ولت ایران

تاریخ انتشار: رمضان‌المبارک 1252 هجری قمری، اولین شماره در روز د‌وشنبه محرم‌الحرام 1253 هجری قمری برابر با اول ماه مه 1837 میلاد‌ی

توضیحات: این روزنامه تا سه سال عمر کرد‌ و آخرین شماره آن د‌ر سال 1256 هجری قمری (برابر با 1840 میلاد‌ی) منتشر شد‌.

ادامه مطلب ...

سگ با هوش

قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد  حرکتی کرد  که  دورش کند اما کاغذی را  در دهان سگ  دید .کاغذ را گرفت.روی کاغذ نوشته بود    " لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین" . ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.قصاب که تعجب کرده بود  سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت  .سگ هم  کیسه راگرفت و رفت .

قصاب که کنجکاو شده بود و از  طرفی وقت بستن مغازه بود تعطیل کرد و بدنبال سگ راه افتاد .

سگ  در خیابان  حرکت کرد تا به محل خط کشی رسید . با حوصله ایستاد تا  چراغ سبز شد و  بعد از خیابان رد شد.قصاب به دنبالش راه افتاد. سگ رفت تا به ایستگاه اتوبوس رسید نگاهی به تابلو  حرکت اتوبوس ها کرد و ایستاد .قصاب متحیر از حرکت سگ منتظر ماند .

  اتوبوس امد, سگ جلوی اتوبوس امد و شماره انرا نگاه کرد و به ایستگاه برگشت .صبر کرد تا اتوبوس بعدی امد   دوباره شماره انرا چک کرد   اتوبوس درست بود سوار شد.قصاب هم در حالی که دهانش از حیرت باز بود سوار شد.

  اتوبوس در حال حرکت به سمت  حومه شهر  بود وسگ منظره بیرون را تماشا می کرد .پس از چند خیابان سگ روی پنجه بلند شد و زنگ اتوبوس را زد .اتوبوس ایستاد و سگ با کیسه پیاده شد.قصاب هم به دنبالش.

سگ در خیابان حرکت کرد تا به خانه ای رسید .گوشت را روی پله گذاشت و   کمی عقب رفت و خودش را به در  کوبید .اینکار را بازم تکرار کرد اما کسی در را باز نکرد.

سگ به طرف محوطه باغ رفت   و روی دیواری باریک پرید و خودش را به پنجره رساند و سرش را چند بار به پنجره زد و بعد به پایین پرید و به پشت در برگشت.

  مردی  در را باز کرد و شروع  به فحش دادن  و تنبیه  سگ و کرد.

قصاب با عجله به مرد نزدیک شد و داد زد :چه کار می کنی دیوانه؟ این سگ یه نابغه است  .این باهوش ترین سگی هست که من تا بحال دیدم.

مرد نگاهی به قصاب کرد و گفت:تو به این میگی باهوش ؟این دومین بار تو این هفته است که این احمق کلیدش را فراموش می کنه !!!

 

نتیجه اخلاقی :

اول اینکه مردم هرگز از چیزهایی که دارند راضی نخواهند بود.

و دوم اینکه چیزی که شما انرا بی ارزش می دانید بطور قطع برای کسانی دیگر ارزشمند و غنیمت است .

سوم اینکه بدانیم دنیا پر از این تناقضات است. 

پس سعی کنیم ارزش واقعی هر چیزی را درک کنیم و مهمتر اینکه قدر داشته های مان را بدانیم!