ღ..پشت این چشمان سبز..ღ

*♥*Princess Of My Own Kingdom *♥*

ღ..پشت این چشمان سبز..ღ

*♥*Princess Of My Own Kingdom *♥*

داستان های مدرسه

گاو ما ما می کرد گوسفند بع بع می کرد سگ واق واق می کرد و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند. موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند. دیروز که حسنک با کبری چت می کرد .کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است.کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند و دیگر با او چت نکند چون او با پتروس چت می کرد.پتروس همیشه پای کامپیوترش نشسته بود و چت می کرد.پتروس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود.او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد. برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود .ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت .ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را در آورد .ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله درد سر نداشت.قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد .کبری و مسافران قطار مردند. اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت.خانه مثل همیشه سوت و کور بود .الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد.او حوصله ی مهمان ندارد.او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند. او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد او کلاس بالایی دارد او فامیل های پولدار دارد. او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت .اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد به همین دلیل است که دیگر در کتاب های دبستان آن داستان های قشنگ وجود ندارد.

نویسنده:آناهیتا

جستجو برای یافتن خنده دارترین جوک

یک دانشمند انگلیسی جستجو برای یافتن خنده دارترین جوک را شروع کرده است.

هدف از این جستجو جمع آوری ده ها هزار جوک از طریق اینترنت است که معیار ارزیابی آن ها خنده دار بودن است.

هرکسی که مایل به شرکت در این تجربه باشد می تواند وارد سایت یا ایستگاه کامپیوتری آن به نام "آزمایشگاه خنده" شده و جوک مورد علاقه خود را در آن ثبت کند. مراجعه کنندگان به این سایت به علاوه می توانند به جوک های موجود در این ایستگاه با کمک ابزاری به نام "خنده سنج" نمره بدهند.

نشانی سایت : www.laughlab.co.uk

دکتر "ریچارد وایزمن" طراح این برنامه گفت که این کار "کوششی برای شناخت عمیق زوایای روانی شوخ طبعی است."

وی در فستیوال کانون علوم انگلستان که در گلاسکو برگزار می شود گفت: "آیا نوع خاصی از جوک هست که برای مردم یک کشور خنده دار است، و آیا جوک هایی هم وجود دارد که خوشایند مردم در سراسر جهان باشد؟".

اسکن مغز

دکتر وایزمن، روانشناس مستقر در دانشگاه هرتفوردشایر تلاش می کند بفهمد مزاح و بذله گویی در میان ملیت ها، زن ها و مردها و گروه های سنی چه تفاوت هایی دارد.

زمانی که خنده دارترین جوک ها انتخاب شد، دانشمندان آن ها را با صدای بلند برای جمعی از افراد می خوانند تا با کمک اسکن ام.آر.آی (تصویربرداری مغناطیسی انعکاسی) تغییرات واقع شده در فعالیت مغزی آن ها را مشاهده کنند.

پژوهش های قبلی نشان می دهد که "لوب سمت راست پیشانی" محل کنترل خنده است. مغز مجموعا به شش "لوب" تقسیم می شود و پیچیده ترین فرآیندهای مغزی در " لوب سمت راست پیشانی" انجام می گیرد.

دکتر وایزمن معتقد است که این آزمایش می تواند باعث درک ماهیت روانی خنده و شناسایی قسمت هایی از مغز که در آن دخالت دارند، شود.

البته برای انجام این آزمایش حدودی تعیین شده است و همه جوک ها سانسور شده و جوک های "توهین آمیز" کنار گذاشته شده و حتی در سایت یا ایستگاه کامپیوتری نیز به نمایش درنخواهد آمد.

چرا و چگونه می خندیم؟

امروز پهنه دانش بشر به اندازه ای وسعت گرفته است که رشته های خاص و متفاوت آن بیشمار شده است و حیطه آن را یک پسوند "اولوژی" از حیطه رشته های دیگر جدا می کند.

مثلا بررسی روان شناختی و تن شناختی خنده با اسم " ژلاتولوژی"( Gelatology) به مفهوم خنده شناسی معرفی می شود.

پژوهشگران موضوع خنده، یا ژلاتولوژیستها، کوشیده اند که به ماهیت خنده پی ببرند و به این سوال پاسخی علمی بدهند که انسان چرا می خندد؟

آنها در پژوهش خود دریافته اند که مغز انسان چگونه یک جوک ، لطیفه، یا شوخی را می گیرد، و خنده چگونه می تواند واقعا به صورت بهترین داروها عمل کند.

می دانیم که جای دریافت یک موضوع خنده آور، در قسمت قدامی یا جلویی قشر بیرونی و خاکستری رنگ مغز قرار دارد. اکنون خنده شناسان در زمینه مبدا یا منشا خنده پژوهش می کنند.

دو دانشور آمریکایی به نام های متیو جرویس (Mathew Gervais) و دیوید اسلون ویلسون (David Sloan Wilson) از دانشگاه بینگهمتون (Binghamton) در نیویورک، چند ماه پیش در مقاله ای اظهار داشتند که در پژوهش خود دریافته اند که منشا خنده در سیر تکاملی انسان به زمانی پیش از آنکه انسان از میمون ها جدا شود، بر می گردد.

ادامه مطلب ...

'خندیدن' فقط منحصر به انسان نیست

یک مطالعه تازه حاکی از آن است که ریشه خندیدن احتمالا از یک موجود ما قبل تاریخ که جد مشترک انسان و میمون های امروزی بود نشات می گیرد.

دانشمندان دریافتند که اورانگوتان ها دارای یک نوع حس درک شرایط دیگران و در آوردن ادا هستند که اساس حس خنده را تشکیل می دهد.

حالات چهره، مثل دهان گشوده و دندان های پیدا، که شبیه به حالت خنده است، توسط اورانگونتان ها تکرار می شود.

نشریه "نامه های زیست شناسی" (Biology Letters) گزارش می دهد که سرعت تقلید این حالات نشان می دهد که غیرداوطلبانه انجام می شود.

به عبارت دیگر، "خندیدن" مسری است.

دکتر مارینا داویلا راس از دانشگاه پورتسمات و پروفسور الک زیمرمن در دانشگاه دامپزشکی هانوور در آلمان، رفتار 25 اورانگوتان دو تا 12 ساله را هنگام بازی در چهار مرکز پستانداران عالی در اطراف جهان مطالعه کردند.

زمانی که یکی از اورانگوتان ها دهان خود را به گشادی باز می کرد، همبازی او نیز اغلب همان کار را کمتر از نیم ثانیه بعد تکرار می کرد.

دکتر داویلا راس گفت: "در انسان ها، رفتار تقلیدآمیز می تواند داوطلبانه یا غیرداوطلبانه باشد. تا زمان کشف ما هیچ شاهدی وجود نداشت که حیوانات هم واکنش مشابهی دارند."

"آنچه روشن است اینکه عناصر اصلی مسری بودن عواطف مثبت و همفکری که به تقلید غیرداوطلبانه سریع حالات چهره ارتباط دارد، پیش از انسان تکامل یافت."

وی افزود که این یافته ها نور تازه ای بر حس هفکری یا همان درک حالات دیگران و اهمیت آن برای حیواناتی مثل اورانگوتان ها که به طور گروهی زندگی می کنند می تابد.

 

پیوند مغز و اینترنت

آیا ممکن است روزی فرا برسد که افراد مغز خود را مستقیما به اینترنت متصل کنند یا از تراشه‌ها و پردازنده‌های رایانه‌ای برای افزودن بر توانایی‌های ذهنی خود استفاده کنند؟
مارشال کپاتریک در وبلاگ readwriteweb نوشته است که در یک نظرسنجی جالب از 10 هزار شهروند آمریکایی پرسیده شد که اگر امکان پیوند بی‌خطر وسیله‌ای به مغز ممکن باشد که اجازه دسترسی مستقیم ذهنی به اینترنت را بدهد، حاضر به امتحان آن هستند یا نه؟ 11 درصد پاسخ‌دهندگان گفته بودند که بسیار مشتاق چنین کاری هستند یا چنین چیزی را بسیار دوست دارند.
 البته نویسنده این مقاله با نگاهی توأم با شک و تردید و بدبینی به مسئله نگریسته و از به خطر افتادن امنیت و حریم خصوصی کاربران چنین فناوری‌ای و همچنین سرریز غیرقابل کنترل اطلاعات، متعاقب استفاده از این ابزارها، ابراز نگرانی کرده است.
 اما ببینیم اصلا داستان از کجا آغاز شده و آگاهان و کارشناسان چه پیش‌بینی‌هایی در مورد عملی بودن یا کاربرد پیوندهای مغزی و دسترسی ذهنی به اینترنت، انجام داده‌اند؟
تحقیق روی یک مرد 26 ساله فلج از هر 4 اندام به نام متیو ناگل انجام شد. در این طرح، یک پیوند مغزی با اندازه‌ای کوچک‌تر از یک قرص آسپرین، در مغز ناگل جاسازی شد، ناگل کم‌کم یاد گرفت چطور با کنترل مغزی، نشانگر را روی صفحه اینترنت حرکت دهد، بازی‌های ساده انجام دهد، یک بازوی روبوتیک را تکان دهد و با کنترل از راه دور تلویزیون را کنترل کند. او همه این کارها را در زمانی کمتر از نصب یک ویندوز روی کامپیوتر، یاد گرفت.
 بدون رمزگشایی سیگنال‌های مغزی و تفسیر طرح‌های آن، چنین کارهایی غیرممکن بود. به همین خاطر تا سال 1999 طول کشید تا محققان توانستند طرح‌های خاص مغز را که نشان‌دهنده یک یک حروف الفبا هستند، شناسایی کنند. در حال حاضر شرکت‌ها و دانشمندان سایبرکینتیک سعی می‌کنند که از این دانش استفاده عملی کنند و محصولات تجاری بر اساس آن بسازند. هم‌اکنون 300 شرکت مختلف در حال کار روی این طرح هستند و قصد دارند ابزارهایی برای کمک به بیماران دچار آسیب مغزی، نخاعی و اعصاب بسازند. بازار این ابزار و وسایل، بازاری است که یک گردش مالی 4/3 میلیارد دلاری سالانه دارد.
 ولی تنها هدف دانشمندان سایبرکینتیک، تخفیف بیماری‌های مغزی بیماران نیست، آنها قصد دارند بیماران را قادر سازند با کنترل ذهنی از وسایل الکترونیکی استفاده کنند. در حال حاضر افراد با استفاده از این فناوری می‌تواند در هر دقیقه، 15 کلمه تایپ کنند، تقریبا نصف کلماتی که یک فرد عادی در هر دقیقه می‌تواند با دست بنویسد.
 با یادآوری قانون مشهور «سیلیکون ولی» که می‌گوید توان پردازش پردازنده‌ها هر دو سال یک بار، دو برابر می‌شود، ما می‌توانیم به آینده امیدوار باشیم و انتظار داشته باشیم در سال 2012، سرعت رمزگشایی امواج مغزی به سرعت گفتار یعنی 110 تا 170 کلمه در دقیقه برسد. تصور کنید که با سرعت گفتار بتوانید به یک کامپیوتر فرمان بدهید!
در سال 2004، پروفسور تئودور برگر، رئیس مرکز مهندسی عصبی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، یک تراشه سیلیکونی قابل پیوند را ساخت که از عملکرد هیپوکامپ مغز، تقلید می‌کرد. هیپوکامپ منطقه‌ای از مغز است که در فرایند حافظه مؤثر است.
 این تراشه درصورت تکمیل می‌تواند به افرادی که به علت آسیب هیپوکامپ قادر به خاطر سپردن خاطرات جدید نیستند، کمک کند. همچنین در سال‌های اخیر پیشرفت‌های زیادی در ساخت شبکیه‌ها و حلزون‌های شنوایی پیشرفته‌تر و انتقال سیگنال‌های آنها به مغز، به وقوع پیوسته است. ولی آیا یک فرد سالم هم به اندازه یک فرد بیمار فلج، علاقه‌مند پیوند زدن یک تراشه به مغزش خواهد بود؟ شاید در آینده اصلا نیازی به پیوند زدن این تراشه‌ها در داخل حفره جمجمه نباشد.
فناوری رمزگشایی مغزی، فناوری است که به سرعت پیشرفت می‌کند. 2سال پیش، شرکت سونی، ابزاری برای بازی ساخت که داده‌ها را مستقیما و بدون نیاز به هیچگونه پیوند، مستقیما به مغز می‌رساند. در این فناوری از سیگنال‌های اولتراسونیک برای القا کردن حس‌های بویایی، شنوایی و دیداری استفاده شده بود. نییلز بیربومر یک دانشمند عصب‌شناس دانشگاه تیوبینگن آلمان هم وسیله‌ای ساخته که تنها با تماس پوستی و بدون نیاز به پیوند و تنها با خواندن امواج مغزی، افراد ناتوان را قادر به ارتباط با هم می‌کرد. بنابراین می‌توانیم امیدوار باشیم که به زودی بتوانیم همه ماشین‌ها را با ذهنمان کنترل کنیم.
 اما چنین طرح بلندپروازانه‌ای، نه پایانی بر آرزوهای آدمی است و نه آغازی بر این پایان است، شاید بتوانیم آن را پایان یک آغاز بدانیم! چرا که می‌توانیم به یاری چنین فناوری امکان تله‌پاتی شبکه‌ای network-enabled telepathy را فراهم‌سازی‌، نوعی انتقال بلادرنگ افکار که می‌تواند شما را قادر کند افکارتان را مستقیما به ذهن هر شخص دیگری منتقل کنید!