ღ..پشت این چشمان سبز..ღ

*♥*Princess Of My Own Kingdom *♥*

ღ..پشت این چشمان سبز..ღ

*♥*Princess Of My Own Kingdom *♥*

شرایط عجیب اخذ گواهینامه رانندگی زنان در عربستان

بالاخره و بعد از مدتها بحث و جدل، با رانندگی زنان در عربستان موافقت شد.   
فردا :  مجلس شورای عربستان با رعایت شرایط خاصی به زنان عربستانی این اجازه را داده است که این شرایط عبارتند از: 

 

ادامه مطلب ...

شیرین عبادی، نیکول کیدمن، رایس و هیلاری جزو زنان برتر سال2008

عصر ایران- «شیرین عبادی»، حقوقدان ایرانی و عضو «نهاد زنان نوبل» در کنار شخصیت های سرشناسی چون «کاندولیزا رایس»، «هیلاری کلینتون» و «نیکول کیدمن» جایزه زنان برتر سال 2008 به انتخاب مجله «گلامور» را دریافت کرد.

ادامه مطلب ...

عشق از زبان کودکان

سلامت نیوز : شنیدن تعاریف عشق و پاسخ سوالاتی که در باره عشق از کودکان شده می تواند به شناخت بیشتر روحیه کودکان کمک کند.در ادامه پاسخ کودکان در مورد عشق را خواهیم خواند. 

اینها عین پاسخ های کودکان 5 تا 10 سال است به سوالاتی که در مورد عشق و عاشقی از آنها پرسیده شده است.

 

ادامه مطلب ...

پاییز و بهار

خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری  

صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری 

 خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی  

بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی 

 خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا  

می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا  

خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه 

 هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی مونه  

خیلی سخته اگه عمر جادوی شعرت تموم شه 

 نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه 

 خیلی سخته اون کسی که گفت واسه چشات می میره 

 بره و دیگه سراغی از تو و نگات نگیره 

 خیلی سخته  تا یه روزی حرف های اون باورت شه 

 نکنه یه روز ندامت  را ه تلخ آخرت شه  

خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه 

 تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه  

خیلی سخته بی بهونه میوه های کال و چیدن 

 بخدا کم غصه ای نیست چند روزی تو رو ندیدن 

 خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی 

 وسط راه اما از عشق ، یه کمی ترسیده باشی 

 خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی  

از خودت می پرسی یعنی ، می شه اون بره زمانی؟ 

 خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی  

اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی

صورت و آینه

می بینم صورتمو تو آینه
با لبی گریون می پرسم از خودم
این غریبه کیه از من چی میخواد
اون به من یا من به اون خیره شدم
باورم نمیشه هر چی می بینم
چشامو یه لحظه رو هم میذارم
به خودم میگم که این صورتکه
می تونم از صورتم ورش دارم
می کشم دستمو روی صورتم
هر چی باید بدونم دستم میگه
منو تو آینه نشون می ده
میگه این تویی نه هیچ کس دیگه
جای پاهای تموم قصه ها
رنگ غربت تو تموم لحظه ها
مونده روی صورتت تا بدونی
حالا امروز ازت چی مونده به جا

آینه میگه تو همونی که یه روز
میخواستی خورشید رو با دست بگیری
ولی امروز شهر شب خونه ات شده
داری بی صدا تو قلبت میمیری
میشکنم آینه رو تا دوباره
نخواد از گذشته ها حرف بزنه
آینه میشکنه هزار تیکه میشه
اما باز تو هر تیکه اش عکس منه
عکسها با دهن کجی بهم میگن
چشم امید رو ببر از آسمون
روزها با همدیگه فرقی ندارن
بوی کهنگی میدن تمومشون