... گفت: هر روز عصر، انگار دلم را درون تشتی میگذارند و آن را مانند لباسی میشویند. مدام دلم شور میزند، انگار که آن را در دریاچه نمک انداخته باشند.
انگار که در وسط سینهام چاهی قرار دارد که دائم ریزش میکند. احساس میکنم قلبم میخواهد از حلقم بیرون بیاید.
آنقدر بیقرارم که یک جا بند نمیشوم. همیشه گوش به زنگ خبرهای بد هستم. خلاصه دردی دارم که هیچ کس آن را درک نمیکند.
راستی! شما چه گونه آدمی هستید؟ آیا آرام، صبور، خوشبین، منطقی، واقع بین، واقعگرا، شاد و ... هستید؟ یا نگران و مضطرب با ترسها، تشویشها ودلهرههای بیجا و احساس بیارزشی و گوش به زنگ حوادث ناگوار با دلشوره فراوان؟!
از نظر روانپزشکی؛ اضطراب عبارتست از: ناآرامی، ترس و هراس ناخوشایند و پیش رونده با احساس خطر قریب الوقوع که منبع آن قابل شناسایی نیست. اما نقش عمدهای را در آسیبشناسی روانی بازی میکند. همچنین در فهم و رشد شخصیت انسان و رشد طبیعی او و در فرآیندهای مرضی در تمامی سنین عمر آدمی، نقش برجستهای دارد.
هرگونه فشار و محرک، مانند استرسها و فشارهای روانی و اجتماعی میتوانند منشأ اضطراب باشند و حالت عادی و آرامش فرد را دگرگون سازند.
اضطراب در واقع، یک فرآیند آگاه کننده است و اخطاری است که به فرد درباره قریبالوقوع بودن خطر اطلاع میدهد و او را برای مقابله با تهدید آماده میسازد.
فرد مضطرب اغلب حالت بسیار پریشان و بیقرار دارد که نمیتواند به مدت طولانی آن وضعیت را تحمل نماید. از این رو برای تسلط بر اضطراب از روشهای خاصی استفاده میکند.
اضطراب شباهت زیادی به ترس دارد؛ یعنی هم ترس و هم اضطراب در برابر خطر، عکسالعملهای فیزیولوژیک مشابهی دارند. اما از جهاتی نیز ترس و اضطراب تفاوتهایی با یک دیگر دارند.
ریشه اضطراب درونی است و از داخل شخصیت فرد بیرون میآید و او را درگیر میکند. در حالی که منشا ترس بیرونی است. اضطراب پاسخی است به تهدیدی نامشخص و ناشناخته، اما ترس منشأ مشخصی دارد.
حالت اضطراب غالباً مزمن است، ولیکن ترس، حاد و موقعیتی است. اضطراب جنبه تعارض دارد و فرد را بر سر دو راهی قرار میدهد. در حالی که پاسخ ترس، سریع است.
اضطراب باعث به وجود آمدن تغییرات فیزیولوژیک در بدن میگردد و بدن را گوش به زنگ و آماده فعالیت شدید جسمانی میسازد و باعث میگردد برخی از فرآیندهای بدنی، تحریک شده و پارهای دیگر مهار گردند.
معمولاً بر اثر اضطراب، دستگاه قلب و عروق تحریک میشود. قلب تندتر میزند، فشار خون ثابت میماند یا افزایش پیدا میکند. کبد، قند ترشح میکند. غدد فوق کلیوی، «اپی نفرین» تولید میکنند. عمل دستگاه گوارش (معده و روده) مهار میشود و ترشحات و حرکات دودی شکل آن کاهش مییابد.
این تطابقهای بدنی با اضطراب، موجود زنده را آماده ی فعالیت میسازد.
در شرایطی که انسان مایل است رفتارهای خود را با شرایط زندگی تطبیق دهد، اضطراب نقش اساسی و تعیینکننده دارد.
وقتی انسان، احساس ناامنی و تهدید میکند، اضطراب پاسخی طبیعی به شرایط تهدیدآمیز است. اما واکنشهای همه افراد در مقابل شرایط مشابه، یکسان نیست و هر کس به روشی خاص و شخصی، در مقابل تهدید و ناامنی واکنش نشان میدهد.
مثلاً به هنگام قحطی، گرانی و تهدید اقتصادی، عدهای پول و ثروت خود را جمع میکنند تا از ضرر و زیانهای احتمالی دور شوند و برعکس عدهای دیگر دست به تجارت میزنند. گروهی از طریق بیمههای مختلف سعی میکنند دارایی خود را حفظ کنند. عدهای نیز وابستگی کامل به شرایط پیدا میکنند و هیچ عکسالعملی از خود نشان نمیدهند.
معصومه رفیقی- روانشناس بالینی
سلام...
خوشحالم که برگشتی...
من خودم متاسفانه ادم مضطربی هستم...
با سلام خدمت شما گلناز خانم و دلسوز گرامی:
از مطالب علمی شما بهره بردم و خواهم برد.اگر فرصتی رخصت داد از داشته های تان ما را هم بی بهره نگذارید.
با شما خرسندم
سلام
خووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو فی؟
وبلاگ خیلی آموزنده و خوبی داری.
خیلی خوشم اومد.
و ....
این جمله رو خودم گفتم.
لبخند خود به تنهایی یک موجزه است...
واین هدیه ایست که خداوند به فرزندانش داد...
تا هر یک از ما خالق موجزه ای هر چند کوچک ولی زیبا باشیم.
این جمله رو همیشه می گم.
و همیشه هم لبخند می زنم.
حتی تو سخترین شرایط.
چون همون طور که تو یکی از پست هات نوشتی خنده بهترین پزشک است.
بیای وبلاگ من این جمله رو توی لوگو می بینی.
خوشحال می شم.
تا بعد...