علاقه و عشق به پرواز در اغلب انسانها از پیدایش تاریخ وجود داشت و سرانجام با پیشرفت علم، این آرزو به واقعیت بدل گشت. پس از اینکه انسان توانست ابتدا با بالن و چتر به پرواز دربیاید، هواپیما اختراعشد، هواپیماهای کوچک دو موتوره که با چند فرمول ریاضیوفیزیک،یک جسم آهنی برفراز آسمانها قرار گرفت وپس از آن با پیشرفت تکنولوژی و روند رو به رشد انقلاب صنعتی، این هواپیماهای کوچک جای خود را به بوئینگهای بزرگمسافربری داد، جسمی چند صد تنی که در جو قرار میگرفت. اما چه کسانی آرزوی پرواز دارند...
به طور حتم در خانواده خودتان هم با پسر بچههایی برخورد کردهاید که عاشق پرواز و خلبانی هستند، تا جایی که هرگاه از آنان بپرسید، دوست دارید، بزرگ شوید، چه کاره شوید؟
میگویند: خلبان. عشق به پرواز و خلبان شدن به طور معمول از کودکی با پسر بچهها همراه است که البته همهشان به این شغل و حرفه سخت نمیتوانند برسند و تنها عدهای از آنان با استفاده از علم و امکانات به این حرفه رو میآورند. اما در جهت مخالف پسر بچهها، دختر بچهها هستند که اگر از یک میلیون نفرشان بپرسید، وقتی بزرگ شدید، دوست دارید چه کاره شوید، شاید یک نفرشان بگوید «خلبان»... نه تنها در ایران، بلکه در تمامی دنیا اینگونه است، با این حال در کشورهای غربی، زنان زیادی هستند که علاقهمند به خلبانی هستند و این حرفه را ادامه میدهند که با این حال نسبت به مردان از آمار بسیار کمی برخوردارند. اما اگر بخواهیم به این آمار در ایران نگاهی بیندازیم، بسیار تعجب برانگیز است. چرا که زنانی که میخواهند خلبان شوند بسیار انگشتشمار هستند از این رو دلمان میخواهد شما را با یک خلبان زن آشنا کنیم، به سراغ اولین خلبان زن ایرانی رفتیم که پیش از انقلاب مدارک خلبانی خود را اخذ کرد. او و شوهرش هر دو خلبان هستند و از پرواز لذت میبرند.
«شهلا دهبزرگی» میگوید: نمیدانم این «اولین» چه واژهای است که بسیاری از دانشجویان خلبانی این عنوان را به خودشان نسبت میدهند، اما رفتار و کردارشان در شان این کار نیست، برای مثال یکی از دانشجویان من در بسیاری از محافل، خود را اولین خلبان زن ایرانی معرفی کرده است و بر این مطلب پافشاری هم میکند. اما او باید اسناد و مدارکی به همراه داشته باشد که در دست نیست. شهلا دهبزرگی طبق اسناد و مدارکی که به همراه دارد پیش از انقلاب مدرک خلبانی خود را اخذ کرد.وی میگوید: «پرواز، عشق میخواهد تنها عشق و علاقه شدید» با این بانوی موفق ایرانی که پنجاهمین سال زندگی خود را تجربه میکند، به گفتگو نشستیم...
در کجا و چه سالی متولد شدید
و چه شد که به خلبانی علاقهمند شدید؟
دهبزرگی: در سال 1336 در شیراز به دنیا آمدم. البته زندگی در اصفهان و تهران را تجربه کردهام، پدرم کارگاه شیروانی و کولرسازی داشتند. از همان دوران کودکی عاشق هواپیما، پرواز و خلبانی بودم. در سال 1353 هنگامی که در سال سوم طبیعی (تجربی) تحصیل میکردم متوجه فراخوان باشگاه خلبانی شدم و در آن باشگاه ثبتنام کردم و مشغول فراگیری شدم، در آن دورهها، ابتدا آموزش مدلسازی را فرا گرفتم و پس از آن به مباحث تئوری و عملی رو آوردم و سپس به مباحث پرواز پرداختم. با وسایل پرواز آشنا شدم و پس از مدتی به عنوان اولین زن ایرانی اولین پرواز موفقیتآمیزم را که منجر به اخذ مدرک خلبانی بود را انجام دادم.
آیا به جز شما افراد
دیگری هم در خانواده هستند
که به خلبانی علاقه داشته باشند؟
دهبزرگی: به غیر از همسرم که او هم خلبان است، دیگر هیچ یک از اعضای خانواده به این شغل اشتغال ندارند، اما فرزندانم به خصوص پسر بزرگم علاقه فراوانی به خلبانی دارد و عاشقانه از کودکی در و دیوارهای اتاق خود را با عکس انواع هواپیما و مدلهای مختلف تزیین کرده است و به پرواز علاقه زیادی دارد، اما من دلم نمیخواهد او به خلبانی رو بیاورد، ولی مطمئن هستم که او سرانجام به خلبانی روی خواهد آورد.
آشنایی و ازدواج شما با خلبان
میرزایی به چه شکلی صورت گرفت؟
دهبزرگی: ما با یکدیگر همکار بودیم. خب به هر حال در رفت و آمدها یکدیگر را میدیدیم، اما ازدواج ما کاملا سنتی انجام شد، یعنی همسرم با پرسوجو در رابطه با خانواده و محل سکونت ما و بدون اینکه چیزی در محیط کار به من بگوید به واسطه یکی از دوستان مشترک برای خواستگاری به منزل ما آمدند و با اجازه بزرگترها پس از مدتی به عقد یکدیگر درآمدیم، اما نکته جالب این است در مدتی که ما با یکدیگر عقد کرده بودیم تا زمان ازدواج هیچ وقت در محیط کار، نه با یکدیگر صحبت میکردیم و نه معاشرت و رفت و آمدی داشتیم و این مسئله پس از مدتی هم برای من و هم برای همسرم به امری?غیرقابلتحمل تبدیل شد که پس از آن مدت این امر را علنی کردیم، سرانجام در موعد مقرر ازدواج کردیم و ثمره این ازدواج هم دو پسر است که یکی 17 و دیگری 15 سال دارند و در مقطع دبیرستان مشغول به تحصیل هستند. تا ببینیم آینده برایشان چه رقم خواهد زد.
آیا تاکنون به اتفاق همسرتان
پروازی را تجربه کردهاید که در
خاطرتان مانده باشد؟
دهبزرگی: بله سفری پس از ازدواج با یکدیگر داشتیم آن سفر برای من بسیار خاطرهانگیز بود، چرا که به همراه شوهرم در آسمانها بودیم، به جز این سفر، سفری هم بوده که همسرم خلبانی هواپیما را به عهده داشت و من و پسرانم به عنوان مسافر در آن هواپیما حضور داشتیم و این پرواز برای فرزندانم به یادماندنی بود زیرا سوار بر هواپیمایی بودند که خلبانی آن را پدرشان برعهده داشت.
چرا شهلا دهبزرگی خلبان شد؟
دهبزرگی: تصور نمیکنم بتوانم واژهای به جز علاقه فراوان برای پاسخ دادن به این پرسش پیدا کنم. هر کس در سنین جوانی به چیزهایی که اهداف آیندهاش را میسازد، فکر میکند، طبیعی است من هم در راستای علاقه شخصی خود و امکانات آن زمان و به فضل خداوند این شغل پیش رویم قرار گرفت و به هدف خود دست یافتم.
خلبانان زن در ایران دارای چه
جایگاهی هستند؟
دهبزرگی: با گذشت زمان و با حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی، جامعه پذیرای بانوان در فعالیتهای گوناگون شده است. با عنایت به اینکه در حال حاضر در ایران زنان عهدهدار مشاغلی نظیر مشاور ریاست جمهوری، وکالت و یا حضور در مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده و... هستند جایگاه زن در ایران بسیار تغییر کرده و به جایگاه اصلی خود نزدیکتر شده است.
در حال حاضر به جز خلبانی و پرواز
آیا به فعالیتهای دیگری نیز اشتغال
دارید؟
دهبزرگی: بله، علاوه بر اینکه در ماه باید بیش از 20 ساعت
پرواز داشته باشیم، در پستهای اداری مشغول به کار هستم. از جمله مدیریت آموزش، عملیات و کار در مراکز خلبانی، کارشناسی دفتر استاندارد پرواز را هم برعهده دارم.
خلبانی چه نوع هواپیمایی در اختیار
شماست؟
دهبزرگی: خلبان جت فالکن هستم و مسئولیت پرواز و بازرسی کلیه دستگاههای ناوبری فرودگاههای، کل کشور را برعهده دارم.
آیا در زمان هشت سال دفاع
مقدس پرواز داشتید؟
دهبزرگی: بله، بنده مفتخرم که در هشت سال دفاع مقدس به عنوان عضو کوچکی از خانواده خلبانی در ایران همگام با دیگر همکاران آقا فعالیتهای زیادی داشتم.
یک پرسش تخصصی، به چه علت
پس از اولین پرواز بلافاصله یک سطل آب
بر روی خلبان میریزند؟ و خاطرهانگیزترین
پرواز شما چه پروازی بود؟
دهبزرگی: طبق گفتههای بزرگان این شغل، افرادی که گواهینامه پرواز را دریافت میکنند به علت اینکه خلبان در آن لحظه دچار غرور کاذب و غیرمنتظرهای نشود و برای سرکوب کردن این غرور یک سطل آب سرد روی فرد میپاشند تا به او بفهمانند که زیاد به خود مغرور نشود، زیرا روزی که خلبان مغرور شود روز حادثهسازی برای او و مسافرانش خواهد بود و اما در رابطه با قسمت دوم پرسش باید بگویم که به نظر من هر پروازی برای خودش و در شرایط انجام شدن خاطرهانگیز است به خصوص پرواز در زمانهای خاص به مانند جنگ...
اولین حس پرواز چگونه بود؟
دهبزرگی: خب پس از اولین پرواز من هم همچون مابقی دانشجویان خلبانی حس عجیبی داشتم که توام با ذوق، شوق و غرور بود.
در کدام کشور دوره خلبانی
را گذراندهاید؟
دهبزرگی: تمام دورههای خلبانی را فقط در ایران گذراندهام.
در کدام شرکت هواپیمایی
مشغول به کار هستید؟
دهبزرگی: سازمان هواپیمایی کشوری.
آیا به جز شما زن دیگری
خلبان است؟
دهبزرگی: بله، به جز من، خانم شمس نیز فعالیت پروازی دارند در واقع میتوان گفت در حال حاضر تنها دو زن خلبان در ایران فعالیت دارند که البته امیدوارم به این تعداد روز به روز اضافه شود.
حقوق ماهانه خلبان در ایران
چگونه است؟
دهبزرگی: اگر حقوق خلبانان ایرانی را بخواهیم با دستمزد خلبانان دنیا مقایسه کنیم، تفاوت زیادی در مییابیم اما اگر حقوق این قشر را با دیگر اقشار جامعه ایران بخواهیم مقایسه کنیم میتوانیم بگوییم که مناسب است.
به چه علت خلبانان هر شش
ماه یکبار باید به پزشک مراجعه
کنند؟
دهبزرگی: به دلیل اینکه خلبانی یکی از شغلهای پرخطر و دارای مسئولیتپذیری زیاد است و این عوامل هر یک به تنهایی میتواند فشار زیادی را به فرد وارد کند به همین دلیل خلبانان با چکاپ پزشکی هر شش ماه یکبار و با تایید سلامتی خود تا حدودی سلامت مسافران خود را تضمین میکنند.
اوقات فراغت خود را چگونه
سپری میکنید؟
دهبزرگی: اوقات فراغتی برای ما باقی نمیماند اما سعی میکنم از کوچکترین فرصتی استفاده کنم و بیشتر وقت خود را با خانواده سپری کنم.
به چه ورزشی علاقهمند هستید؟
دهبزرگی: ورزش شنا را به شکل تقریبا حرفهای آموختهام و انجام میدهم، اما علاقه خاصی به ورزش پاتیناژ دارم و این رشته ورزشی را بسیار دوست دارم ولی تا به حال دوره و کلاس نرفتهام.
آیا تاکنون در هواپیما با مشکلاتی
از قبیل حفاظتی، امنیتی، کمبود سوخت
و مواردی از این قبیل مواجه شدید؟
دهبزرگی: مواردی از قبیل حفاظتی و امنیتی که به گروگانگیری و هواپیماربایی مرتبط شود، خدا را شکر تاکنون نه... اما در رابطه با کمبود سوخت میتوانم به جنگ ایران و عراق اشاره کنم چرا که در آن زمان خیلی پیش میآمد که با مشکل سوخت مواجه شویم.
و در پایان؟
دهبزرگی: افرادی که به این حرفه علاقهمند هستند، بنا به علاقه خود میتوانند به این حرفه رو بیاورند. اما یکسری فاکتورهایی را هم باید در نظر گرفت از جمله اینکه دارای روحیهای خستگیناپذیر باشند، صبر و شکیبایی را سرلوحه کار خود قرار دهند، از طرفی جامعه نسبت به گذشته تفاوتهای زیادی هم کرده است، با این حال خانمهای کمی در این حرفه مشغول به فعالیت هستند به همین خاطر در این جمع کوچک بانوان باید وجهه رفتاری خود را حفظ کنند... در این حرفه باید یار و یاور یکدیگر باشیم، نه اینکه زیر پای یکدیگر را خالی کنیم که اگر جز این باشد در این حرفه رشد نخواهیم کرد.
منبع:مجله خانواده سبز
سلام.منم خلبانی رو خیلی دوس دارم ولی یه سوال واسم پیش اومده مگه ما خلبان زنی هم داریم تو ایران بتونه خلبان شه؟؟
راستش اطلاعات من در این زمینه کامل نیست!