هستم که مینویسم بودن به جز زبان نیست
هرکس نمینویسد انگار در جهان نیست
من آمدم به دنیا، دنیا به من نیامد
من در میان اویم، اویی در این میان نیست
آتش زدم به بودن تا گُر بگیرم از تن
حرفیست مانده در من، میسوزد و دهان نیست
لکنت گرفته شاید، پس من چگونه باید
بنویسمش به کاغذ، شعری که در زبان نیست
ادامه...
تلاش نکن که زندگی را بفهمی زندگی را زندگی کن تلاش نکن عشق را بفهمی عاشق شو و چنین است که خواهی دانست این دانستن حاصل تجربه توست این دانستن هرگز ویرانگر آن راز نیست هر چه بیشتر بدانی در می یابی که هنوز چیزهای بیشتر و بیشتری باقی است تا بدانی
زیبا بود ولی فقط حرف بود .
باور کن قسط جسارت ندارم ولی آدما خودشون و میزنند به ندونستن و نفهمی.
بای
سلام دوست من وبلاگ جالبی دارید امیدوارم هرکجا که هستید موفق باشید اگر با تیادل لینک موافق هستید سری به من بزنید خیلی خوشحال میشم.