چرا و چگونه می خندیم؟
امروز پهنه دانش بشر به اندازه ای وسعت گرفته است که رشته های خاص و متفاوت آن بیشمار شده است و حیطه آن را یک پسوند "اولوژی" از حیطه رشته های دیگر جدا می کند.

مثلا بررسی روان شناختی و تن شناختی خنده با اسم " ژلاتولوژی"( Gelatology) به مفهوم خنده شناسی معرفی می شود.

پژوهشگران موضوع خنده، یا ژلاتولوژیستها، کوشیده اند که به ماهیت خنده پی ببرند و به این سوال پاسخی علمی بدهند که انسان چرا می خندد؟

آنها در پژوهش خود دریافته اند که مغز انسان چگونه یک جوک ، لطیفه، یا شوخی را می گیرد، و خنده چگونه می تواند واقعا به صورت بهترین داروها عمل کند.

می دانیم که جای دریافت یک موضوع خنده آور، در قسمت قدامی یا جلویی قشر بیرونی و خاکستری رنگ مغز قرار دارد. اکنون خنده شناسان در زمینه مبدا یا منشا خنده پژوهش می کنند.

دو دانشور آمریکایی به نام های متیو جرویس (Mathew Gervais) و دیوید اسلون ویلسون (David Sloan Wilson) از دانشگاه بینگهمتون (Binghamton) در نیویورک، چند ماه پیش در مقاله ای اظهار داشتند که در پژوهش خود دریافته اند که منشا خنده در سیر تکاملی انسان به زمانی پیش از آنکه انسان از میمون ها جدا شود، بر می گردد.


خنده انسانهای اولیه

به عبارت دیگر خنده در میان اولین گروه های انسان نما، بین چهار تا دو میلیون سال پیش پیدا شد. البته خنده آنها به هاه هاه یا قهقهه انسان امروزی شباهتی نداشت، چون آنها هنوز دستگاه صوتیشان توانایی تلفظ این صداها را پیدا نکرده بود، و بیشتر به واکنش صوتی در برابر قلقلک یا خنده گوریل ها و شامپانزه های امروزی شباهت داشت.

با تکامل تدریجی انسان، خنده به طور کلی معنای تازه ای به خود گرفت. در حدود دو میلیون سال پیش در اجداد انسان این توانایی پدید آمد که بتوانند حالت های مختلف بیانی در چهره خود را کنترل کنند و به این ترتیب هم بی اختیار و هم با اراده خود بخندند.

اما مدت ها گذشت تا انسان در مسیر تکامل به مراحلی بالاتر از شناخت و آگاهی کار برد زبان رسید و خنده با شوخی و مزاح ارتباط پیدا کرد.

بنا بر این، اگر بتوانیم خنده را پدیده ای مستقل و جدا از بزله، و شوخی و مزاح بگیریم، خنده چه ماهیتی دارد؟

جوابی که بر اساس پژوهش علمی به این سوال می توان داد، این است که خنده در روابط اجتماعی افراد از طریق گفت و گو کاربرد دارد.

دانشوری به نام رابرت پروواین (Robert Provine) از دانشگاه مریلند در بالتیمور آمریکا، دریافته است که ما در هنگام گفت و گوهای عادی به نسبت بیشتر می خندیم تا با شنیدن جوک و لطیفه که گهگاه پیش می آید.

توانایی خنداندن دیگران غالبا با کسب موقعیت و قدرت ارتباط دارد، به این معنی که اگر بتوانید دیگری را بخندانید، او را به تسلط خود در آورده اید.

رابرت پروواین گفته است که زن ها معمولا بیشتر از مردها می خندند، چون مردها هستند که بیشتر به گفتن چیزهای خنده انگیز تمایل دارند.

سرایت خندهضمنا گفته شده است که خنده مسری است، همان طور که خمیازه یک نفر دیگران را به خمیاره کشیدن وا می دارد.

البته ژلاتو لوژیست ها یا خنده شناسان هنوز در این زمینه پژوهش علمی انجام نداده اند، اما شنیدنی است که مسری ترین مورد خنده در سال 1962 در تانزانیا اتفاق افتاد، و آن هنگامی بود که یک دسته دختر دانش آموز به خنده ای طولانی در آمدند، خنده آنها به افراد دور و بر آنها سرایت کرد، و خنده ای که از اینجا شروع شده بود، ماه ها ادامه یافت.