ღ..پشت این چشمان سبز..ღ

*♥*Princess Of My Own Kingdom *♥*

ღ..پشت این چشمان سبز..ღ

*♥*Princess Of My Own Kingdom *♥*

غم جدایی

در سرم جز عشق او سودا نبود

بهر کس جز او در این دل جا نبود

دیده جز بر روی او بینا نبود

همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود

خوبی او شهره ی افاق بود

در نجابت در نکویی طاق بود

اه ه ه ه !!!روزگار!

روزگار اما وفا با ما نداشت

طاقت خوشبختی ما را نداشت

پیش پای عشق ما سنگی گذاشت

بی گمان از مرگ ما پروا نداشت

اخر این قصه هجران بود و بس!

حسرت و رنج فراوان بود و بس



یار ما را از جدایی غم نبود

در غمش مجنون عاشق کم نبود

بر سر پیمان خود محکم نبود

سهم من از عشق جز ماتم نبود

با من دیوانه پیمان ساده بست

ساده هم ان عهد و پیمان را شکست

بی خبر پیمان یاری را گسست

این خبر نا گاه پشتم را شکست

ان کبوتر عاقبت از بند رست

رفت و با دلدار دیگر عهد بست

با که گویم او که هم خون من است

خصم جان و تشنه خون من است

بخت بد بین وصل او قسمت نشد

این گدا مشمول ان رحمت نشد

ان طلا حاصل به این رحمت نشد

عاشقان را خوش دلی تقدیر نیست

با چنین تقدیر بد تدبیر نیست

نظرات 3 + ارسال نظر
النا 17 خرداد 1387 ساعت 04:46 http://www.hamema.blogfa.com

سلام ملکه ی عزیزم
خوبی؟

چه شعر قشنگی تو وبت قرار دادی و البته قالبت زیباست.

ممنون که به من سر زدی و همچنین خیلی ممنون که لینکمون کردی باعث خوشحالیه ماست.

بازم بهمون سر بزن
شاد باشی خانومی

شروین 19 خرداد 1387 ساعت 14:12 http://www.7fun.persianblog.ir

سلام من آپم یه آپ توپ توپ توپ دیگه پیشم بیا

ساحارا 16 تیر 1387 ساعت 21:44

سلام
شعر خوبی نوشتی
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد